سهراب پاکزاد خواننده موفق و پرطرفدار کشورمان که به واسطه سیما و صدای زیبایش به شهرت و محبوبیت رسیده است و مدتهاست در عرصه هنر مشغول فعالیت میباشد، متولد دهه شصت بوده و علاوه بر خوانندگی در عرصه های دیگری هم به فعالیت پرداخته است..

سهراب پاکزاد خواننده موفق و پرطرفدار کشورمان که به واسطه سیما و صدای زیبایش به شهرت و محبوبیت رسیده است و مدتهاست در عرصه هنر مشغول فعالیت میباشد، متولد دهه شصت بوده و علاوه بر خوانندگی در عرصه های دیگری هم به فعالیت پرداخته است..

گاهی دلم میخواهد در سکوتی عمیق گم شوم، در جایی که هیچ صدایی جز تپش قلبم نباشد. جایی که بتوانم با تمام وجودم صدای خودم را بشنوم. صدای آن کودک درون که هنوز هم باور دارد دنیا جای زیباییست، صدای آن آرزوهایی که زیر خاک فراموشی دفن نشدهاند، و صدای قلبی که هنوز هم برای عشق میتپد.
دنیا پر از هیاهوست، اما من در این گوشهٔ کوچک از زمان و مکان، به دنبال جایی برای آرامش میگردم. به دنبال نوری که شبهای تاریکم را روشن کند.
گاهی با خودم فکر میکنم که زندگی همین لحظههای ساده و ناب است؛ صدای پرندهای که صبحگاهی آواز میخواند، عطر قهوهای که در هوای سرد پیچیده، یا حتی نگاه سادهای که در چشمان کسی گم میشوی و احساس امنیت میکنی.
زندگی گاهی فقط یک لبخند است، یک حضور، یک لمس کوچک که به تو یادآوری میکند زندهای و برای چیزی ارزشمند میجنگی.
ای کاش گاهی بتوانم لحظهها را متوقف کنم، آنها را در جعبهای از عشق بگذارم و هر وقت دلم گرفت، بازشان کنم. این دلنوشته، شاید تقدیمی باشد به تمام لحظههایی که هنوز نیامدهاند، اما من با تمام وجود منتظرشان هستم.
زندگی زیباست، اگر بتوانی زیباییهای کوچک را ببینی. 🌹
آهنگ «عشق من» با صدای معین، یکی از ترانههای محبوب و ماندگار موسیقی فارسی است. ترانهسرای این اثر اردلان سرفراز، آهنگساز آن فرید زولاند و تنظیمکننده منوچهر چشمآذر میباشد.
رقصی چنین میانه میدانم آرزوست
دلی که غم تو دارد، به هر چه شاد بود
به روی خویش نبیناد و در تو شاد بود
به درد عشق بساز و خموش کن سعدی
که عاقلان ملامت کنند و جاهل، شاد بود
ای دل ساده با غم بساز![]()
مولانا میگه:
بیا که بیتو نه آرام و نه قرارم هست
صبور نیستم و طاقت انتظارم هست
چگونه باز کشم خویش را ز هجرانت
که بیرخ تو همه جان من فکارم هست
به هر طرف که نظر میکنم تویی پیداست
تو در نهان دل و جان، من آشکارم هست
اخ جرف دلم:(![]()
من نمیدانستم "هرگز" یعنی چه،
تا وقتی که تو رفتی و تمام خندههایت را با خودت بردی.
نمیدانستم "هرگز" یعنی نشنیدن دوباره صدایی که آرامشِ جانم بود.
یعنی ندیدن چشمانی که دنیایم را میساختند.

کاش بودی...
اینجا همه چیز هست، اما هیچ چیز نیست.
صدایم پر از سکوت شده و نگاهم تو را میجوید در میان این روزهای خاکستری.
کاش بودی، تا خیابانها با قدمهایت جان بگیرند،
تا دلتنگیهای من در آغوش تو تمام شوند.
کاش بودی...
تا به جای اینکه با خاطراتت حرف بزنم، نگاهت کنم و دلم آرام بگیرد.
این شبها، ستارهها دیگر نمیدرخشند، انگار حتی آسمان هم دلتنگ توست.
کاش بودی...
تا این دل بیقرار، دوباره خانهای برای عشق باشد. ❤️
آن روز کنار دریا، همه چیز شبیه رویا بود. نسیم ملایمی میوزید و موجها آرام به ساحل میرسیدند، درست مثل لحظههایی که قلبم با حضور تو آرام میگرفت.
قدم به قدم روی شنهای خیس راه میرفتیم؛ رد پاهایمان کنار هم، نشانهای از تمام لحظاتی بود که در کنار تو معنای زندگی را میفهمیدم.
تو از آینده گفتی، از رویاهایمان. صدایت مثل موسیقی دریا در گوشم طنین میانداخت. وقتی موجی ناگهان به پاهایمان خورد، هر دو خندیدیم، انگار دریا هم بازیمان شده بود.
لحظهای ایستادی و به افق خیره شدی. نور خورشید روی صورتت افتاده بود، و من فکر کردم که هیچ تصویری زیباتر از این لحظه نمیتواند باشد. دستت را گرفتم، دلم خواست زمان بایستد، همانجا، کنار دریا، کنار تو.
آن خاطره همیشه با من است، مثل یک گوشواره از جنس آرامش دریا و گرمای دستهای تو. 🌊❤️

ای یار دور از دسترس،
نبودنت مثل غباری است که روی دلم نشسته. هر روز با خاطراتت زندگی میکنم و به صدای سکوت گوش میسپارم، شاید پژواک حضورت را در آن پیدا کنم.
چقدر دلم برای نگاهت تنگ شده، برای خندههایی که مثل خورشید، روزهایم را روشن میکرد. حالا هر لحظه، دنیایم رنگ دیگری دارد، اما هیچکدام رنگ تو نیست.
دوری سخت است، اما عشق تو همیشه نزدیکتر از هر فاصلهای به قلبم نشسته. امیدوارم روزی، این فاصله به بهانهای برای آغوش دوباره تبدیل شود. تا آن زمان، به شوق دیدنت، صبر را دوست دارم.

بارگەی خەمم هەڵگرت و هاتم بەرەو شارەکەم
هاتووم بەرەو دیاری شەنگی کەس و کارەکەم
بۆ باوەشی به سۆزی دایکە دڵ سووتاوەکەم
تاکوو بزانێ چەندە، بە سۆیە ئازارەکەم
